سلان همچنین در وین، که تنها هفت ماه در آن مانده بود، دوستان بیریا و فداکاری یافته بود (کلاؤس دموس، میلو دور و…) که پیوسته حامیاش بودند. او با توجه به انتشار انگشتشمار شعرهایش در مجلههای ادبی اتریشی، در سال 1948 فرصت یافت آغاز کار ادبیاش را با کتاب خاکِ خاکستردان جشن بگیرد، کتابی که البته اندکی بعد به خواست نویسنده خمیر شد. سلان از سویی از غلطهای چاپی فراوان دلچرکین بود، از سوی دیگر طراحیهای ادگار ینه دیگر چنگی به دلش نمیزد. بهرغم این تجربهها وین برایش تکیهگاه توانمند ادبی و وجودی ماند.