Vorliegende Ausstellung bringt Dokumente aus dem Archiv des Nationalmuseums der Rumänischen Literatur (Nachlass Alfred Margul-Sperber) und dem Petre-Solomon-Archiv zusammen. Ihre Relevanz hat sich im Laufe der Zeit bewährt, sie wurden teilweise im Rahmen des vom Goethe-Institut in Verbindung mit Petre Solomon veranstalteten Celan-Kolloquiums (Bukarest, 1981) sowie in der von George Guțu und Ioan Cristescu 2010 realisierten Paul Celan-Ausstellung gezeigt. Für das vorliegende Konzept © Nationalmuseum der Rumänischen Literatur (Projektleiter: Ioan Cristescu, Texte: Gabriel H. Decuble. Grafik: Petru Șoșa), mit freundlicher Unterstützung von Alexandru Solomon, des Österreichischen Kulturforums Bukarest, des Suhrkamp-Verlags und des Freiburger Staatsarchivs. Übersetzungen: Gabriel H. Decuble (Deutsch), Magda Răduță (Französisch). Ausstellungskoordinatorin: Andreea Balaban.
Die Zitate entstammen den Bänden: : »etwas ganz und gar Persönliches«. Paul Celan. Briefe 1934-1970. Ausgewählt, herausgegeben und kommentiert von Barbara Wiedemann. Suhrkamp. Berlin 2019; Paul Celan. Opera poetică (Bd. I, II). Aus dem Deutschen übersetzt von George State. Vor- und Nachwort von Andrei Corbea, Polirom. Iași 2019.
پل سلان 100 – 1
پل سلان در روز بیست و سوم نوامبر 1920، با نام حقیقی پل آنچل، در چرنیوتسی زاده شد. او تنها پسر خانودهای آلمانی یهودی از طبقهی متوسط بود. پدر خودکامه و خانوادهدوست، لئو آنچل تایتلر، در کار تجارت چوب بود. مادر، فریدریکه آنچل (شراگر)
پل سلان 100 – 2
خانهی پدری او در کوچهی واسیلکو پلاک پنج، امروز خیابان زاگزاگاسنکوگو پلاک سه، در احاطهی شاهبلوطهاست. در پایتخت چندفرهنگی وقتِ د
پل سلان 100 – 3
نخستین شعرهای سلان در سالهای 8-1937، که به روت کرافت پیشکش شدهاند، جانمایههای ادبیات سنتی بوکووینا را در بر دارند و به موضوعهای
پل سلان 100 – 4
پس از حملهی سربازان هیتلر به شوروی در سال 1941 و ورود رومانی به جنگ، محلهی بوکووینا از سوی آلمان به چنگ اختناق نازیها افتاد. در شهر چرنیوتسی گتو (محلهی یهودینشین) بنا
پل سلان 100 – 5
سلان در سال 1945 به بخارست رخت بست؛ جایی که در مقام ویراستار انتشارات کارتیارزا از روسی و فرانسه و انگلیسی ترجمه میکرد. آلفرد مارگولاشپربرِ شاعر راهنما و حامی سلانِ جوان
پل سلان 100 – 6
در سال 1947 نخستین شعرهای سلان، از جمله شعر معروفِ فوگ مرگ (در ترجمهی پتره سولومون با نام تانگوی مرگ) منتشر شدند. بخارست احساسات دوگانهای در سلان برمیانگیخت: از
پل سلان 100 – 7
سلان همچنین در وین، که تنها هفت ماه در آن مانده بود، دوستان بیریا و فداکاری یافته بود (کلاؤس دموس، میلو دور و…) که پیوسته حامیاش بودند. او با توجه به انتشار انگشتشمار شعرهایش
پل سلان 100 – 8
سلان همچنین در وین، که تنها هفت ماه در آن مانده بود، دوستان بیریا و فداکاری یافته بود (کلاؤس دموس، میلو دور و…) که پیوسته حامیاش بودند. او با توجه به انتشار انگشتشمار شعرهایش
پل سلان 100 – 9
سلان در جولای 1948 به پاریس رفت و باقی زندگیاش را در آن شهر سپری کرد. ابتدا در تأمین معاش دشواریهایی داشت. چندی در کارخانهها در مقام مترجم شفاهی و کتبی کار کرد. تحص
پل سلان 100 – 10
سلان سال 1952 با نقاشِ برآمده از آریستوکراسی فرانسوی، گیسله دو لسترانژ، ازدواج کرد. نخستین فرزند این زوج در سال 1953 مرد. فرزند دوم، اریک، سال 1955 زاده شد. در همان سال
پل سلان 100 – 11
سلان پیشتر، سال 1949، به توصیهی آلفرد مارگول اشپربر سخت کوشید با زوج کلر و ایوان گل ارتباط بگیرد. او پیش و پس از مرگ ایوان گل در سال 1950، برایشان شعرهای مختلفی ترجمه
پل سلان 100 – 12
سال 63-1962 برای نخستین بار به رواندرمانی فرستاده شد. در اقامت کوتاه در آسایشگاه درد مضاعف شد و در نتیجه از سال 1962 تا 1969، بیش از یک سال در آسایشگاه روانی گذراند.